به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، زندهیاد داریوش مهرجویی در طول ۶ دهه فعالیت حرفهای خود، ۲۴ فیلم ساخته که از این تعداد، یک سوم آثار او به نام شخصیت داستانهایش مزین است. بیراه نیست اگر مهرجویی را سرآمد فیلمسازانی بدانیم که ماندگارترین شخصیتهای سینمایی را خلق کرده است؛ کاراکترهایی که فقط در بطن داستان حضور ندارند، بلکه پس از اتمام فیلم پا از پرده نقرهای بیرون میگذارند و با تماشاچی از سالن خارج میشوند و او را تا مدتها درگیر خود میکنند. در نظرسنجی که ماهنامه سینمایی «فیلم» در سال ۱۳۸۳ انجام داد، از ۳۰ شخصیت ماندگار سینمای ایران، هفت شخصیت آن متعلق به فیلمهای زندهیاد مهرجویی بوده است. گرچه کملطفی است اگر کاراکترهای مهم آثار این هنرمند فقید را به همین هفت شخصیت معروف فیلمهایش تقلیل بدهیم؛ چرا که در بسیاری از فیلمهای او کاراکترهای فرعی و مهمی حضور دارند که در ذهن همه ما ماندگار شدهاند. در روزی که قرار است این فیلمساز برجسته به خانه ابدیاش بدرقه شود گزارشی از شخصیتهای ماندگاری که او خلق کرده است، ارائه شده که میخوانید.
من گاو مش حسنام
در فیلمهایی که مهرجویی پیش از انقلاب ساخت چندین شخصیت مهم شکل گرفت. او با دومین فیلم خود «گاو» که در واقع ورود رسمیاش به جریان موج نو سینما بود یک شاهکار خلق کرد، فیلمی که به زعم بسیاری منتقدان و صاحبنظران، سینمای ایران را از خطر نابودی نجات داد و فرصتی برای یک شروع دوباره به آن بخشید. صرف نظر از اینکه «گاو» از وجوه مختلف اتفاق مهمی برای مهرجویی و سینماست، او در این فیلم نخستین شخصیت ماندگار خودش را آفرید. مشحسن، مرد روستایی که علاقه عمیق و جنونآمیزی به گاوش دارد و چنان شیفته او شده که مرگش را باور نمیکند و خودش تبدیل به همان گاو میشود. گرچه انتظامی در آن سالها چندان تجربهای مقابل دوربین سینما نداشت اما در «گاو» حضوری درخشان و قابل تأمل را ثبت کرد و این استحاله را چنان زیبا به تصویر کشید که پس از ۵۴ سال هنوز هم یک کلاس مهم بازیگری است.
از «آقای هالو» تا «سامری» شارلاتانی تمامعیار
مهرجویی بلافاصله پس از «مش حسن» یک شخصیت مهم دیگر را هم در فیلم «آقای هالو» میآفریند. «آقای هالو» مردی قدبلند با کت و شلوار اتوکشیده که در عین سادهلوح بودن بسیار مبادی آداب است، لفظ قلم صحبت میکند و تکه کلامهای خاص خودش را دارد و هر وقت سر ذوق میآید با نگاهی معصومانه و خندههایی از سر شرم و حیا با «عجب، عجب» گفتن و «بهبه، بهبه» واکنش نشان میدهد. آقای هالو با هدف اختیار کردن همسر، روستایش را به قصد تهران ترک میکند، اما وقتی به این شهر شلوغ و بیحساب و کتاب میرسد همچون وصله ناجوری است و هر که از راه میرسد سرش کلاه میگذارد و از سادگیاش سوءاستفاده میکند. در فیلم «آقای هالو» علاوه بر علی نصیریان که در حال ایفای قدرتمندانه نقشی نوشته خودش و با همکاری مهرجویی بوده، عزتالله انتظامی نیز با ایفای دو نقش «بنگاهدار» و «فتح الله خان» گوشهای دیگر از قدرت بازیگریاش را به رخ میکشد. انتظامی که بیشترین همکاری را با مهرجویی داشته تقریباً در همه فیلمهایش یک بازی ماندگار از خود به جا گذاشته. او بار دیگر در چهارمین همکاری مشترک و پیاپی با زندهیاد مهرجویی، این بار در «دایره مینا» با شخصیت «سامری» در نقش دلال خون ظاهر میشود. انتظامی با بازی کمنظیرش در نقش یک شارلاتان تمامعیار که در پی کسب مطامع شخصی است، کمک بسیاری به شکلگیری این کاراکتر کرده است.
«اجارهنشینها» کلکسیونی از شخصیتهای به یادماندنی
«اجارهنشینها» نسبت به دیگر آثار مهرجویی، مجموعهای پروپیمان از شخصیتهای به یادماندنی سینمایی را رقم زده است. از عباسآقا سوپر گوشت که انتظامی آن را ماندگار کرد تا مشمهدی با بازی زندهیاد فردوس کاویانی که در کنار آقای سعدی با بازی هنرمند فقید حسین سرشار و آقای قندی با نقشآفرینی اکبر عبدی و همچنین حمیده خیرآبادی و دیگر هنرپیشههای فیلم یک اثر موفق با شخصیتهای جذاب ساخته است.
هامون؛ نقطه درخشان کارنامه مهرجویی
زنانی که مهرجویی بر پرده نقرهای ماندگار کرد
پس از این فیلم فصل تازهای با محوریت زنان در فیلمهای مهرجویی آغاز میشود که همه آنها از شخصیتهای مهم سینما هستند. از «بانو» و «سارا» تا «پری» و «لیلا». حضور متنوع و رنگارنگ بازیگران مهرجویی پس از «اجارهنشینها»، بار دیگر در «بانو» تکرار میشود. «بانو» هم از آن دسته فیلمهایی است که شخصیتهای ماندنی کم ندارد. از خود «بانو» با بازی بیتا فرهی که زنی طرد شده است و به عرفان روی آورده تا حضور ماندگار عزتالله انتظامی در نقش قربانسالار با آن چهره کریه، آشپز ترکزبانی که با فرصتطلبی وارد یک خانه اعیانی میشود، با چربزبانی جا خوش میکند و هر چه هست را به تاراج میبرد. دو شخصیت مهم و درخشان هاجر و کرمعلی با بازی زندهیاد فردوس کاویانی و گوهر خیراندیش که نگهبانهای باغ مخروبه هستند و به خانه بانو میآیند نیز جزو کاراکترهای مهم و به یادماندنی سینما هستند.
«پری»، «سارا» و «لیلا» سهگانه مهرجویی، علاوه بر اینکه وامدار نام شخصیت اصلی فیلمهای مهرجویی هستند، از به یادماندنیترین کاراکترهای سینمایی هم محسوب میشوند. به ویژه «لیلا» که با بازی لیلا حاتمی جان دوبارهای گرفت. زنی آرام و مطیع که درونی آشفته دارد و تسلیم سرنوشت تلخ خویش شده و دم برنمیآورد. شخصیتی که گاهی به خاطر مطیع بودن و هیچ کاری نکردنش مخاطب را کلافه میکند و گاهی برای سادگی و معصومیتش دل میسوزاند و همراهش میشود.
مهرجویی است که این نجابت و متانت را در لیلا میپروراند و کاری میکند تا سرنوشت این شخصیت ساده و دوستداشتنی برای مخاطب مهم شود. در «پری» اما زن دیگری را تصویر میکند، دختر جوانی که یک کتاب سبزرنگ، زندگیاش را زیر و رو میکند و او را به عرفان و درجات دیگری از بندگی میبرد. پری برخلاف لیلا سرکش است، طغیان کرده و یک جا بند نمیشود. شخصیتهایی همچون صفا و اسد با بازی خسرو شکیبایی و داداشی با بازی علی مصفا نیز جای خود را به درستی در این فیلم تثبیت کردند.
از «درخت گلابی» تا «علی سنتوری»
بسیاری از منتقدان و علاقهمندان سینمای مهرجویی «درخت گلابی» را عاشقانهترین فیلم او میدانند. اما آخرین کاراکتر برجستهای که مهرجویی دست به خلق آن زد کسی نیست جز علی سنتوری با بازی بهرام رادان. فیلم علیرغم اینکه فرصت اکران پیدا نکرد اما توانست این کاراکتر را به یک نماد تبدیل کند و او را در کنار دیگر شخصیتهای ماندگاری قرار دهد که زندهیاد مهرجویی خلق کرده است.
نظر شما